وی افزود: اسمهای مختلفی دارند، مدعی سیاست ورزی هستند و فضای سرد و رخوت زده سیاست را برای عرض اندام مناسب دیده اند، با وجود تنوع در نامگذاری، اما در یک چیز بهم شباهت دارند؛ تندروی و ایستادن مقابل قدیمی ترها.
صحبت از طیفهای جدید سیاسی است که در چند سال اخیر در فضای سیاسی کشور و از دل دو جریان سنتی سیاست بیرون آمدند. هرچند ردپای آنان را میتوان در اردوگاه اصولگرایان پررنگتر دید. موضوعی که ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا هم به آن اشاره میکند و خاستگاه اصلی این طیفها را اصواگرایان میداند.
او درباره طیفهای جدید سیاسی گفت: «در اصل این افراد به لحاظ مرام فکری با اصولگرایان یا اصلاح طلبان زاویه دارند و مرام فکری آنان در برخی زمینهها مانند حکومتداری و تعریفشان از حکومت جمهوری اسلامی و حکومت دینی متفاوت است و بر همین اساس، در زمینه سیاسی هم متفاوت میشوند. از فرصتی هم که در حال حاضر وجود دارد که تصور میکنند مردم از همه اصولگرایان و اصلاحطلبان به مقدار زیادی بریدند، استفاده میکنند و میگویند ما نه اصلاحطلب و نه اصولگرا هستیم تا رای این قشر از مردم را برای خود کنند.»
مشروح گفتگوی ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا را بخوانید؛
آقای ایمانی! در انتخاباتهای اخیر، شاهد روی کار آمدن طیفهای جدید در فضای سیاسی و در دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب هستیم؛ ارزیابی شما از این طیفهای جدید چیست؟
ما در انتخاباتهای گذشته هم شاهد این مسئله بودیم که از هر جناح یک لیست اصلی و چند لیست متفرقه منتشر میشود، در این دوره از انتخابات در جریان اصولگرایی، ما یک لیست واحد و اصلی نداریم و بین دو تا سه لیست اصلی منتشر میشود، لیست متفرقه هم که همیشه هست که این لیستها ۷۰ تا ۸۰ درصد با لیستهای اصلی مشترک بوده و ۲۰ درصد هم از افراد خودشان استفاده میکنند.
در جریان اصلاحطلب نیز، این دوره دوتا لیست خواهند داد و احتمالا هم به یک لیست بتوانند برسند. لیستهای متفرقه محل اعتنا نیست.
آقای ایمانی! منظور از سوال قبلی، لیستهای انتخاباتی نیست، در انتخاباتهای اخیر تشکلها و طیفهای جدیدی در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا روی کار آمدند، که خود را اصلاحطلب و اصولگرا نمیدانند، به طور مثال در جریان اصولگرا، خود را انقلابی مینامند. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
ما یک جریان فکری داریم که در یکی دو سال اخیر از پایگاه اصولگرایان رشد کرده است، به نام انقلابیها و برخی هم به تمسخر میگویند سوپر انقلابیها و حتی ممکن اسمهای مختلفی را هم روی خودشان بگذارند.
این جریان یک مرام دیگری به لحاظ فکری دارند، در عرصه سیاست سهم خودشان را از بقیه اصولگرایان جدا میکنند و با اصلاحطلبان نیز رابطه اصلی خوشی ندارند. البته خاستگاه فکری آنان اصواگرایان است، اما با آنان هم زاویه دارند و به صحنه خواهند آمدند.
فکر میکنید علت این زاویه چیست، علت آن اختلافات در هر دو جریان است یا حساس شدن مردم به دو واژه اصلاحطلب و اصولگرا؟
در اصل این افراد به لحاظ مرام فکری با اصولگرایان یا اصلاح طلبان زاویه دارند و مرام فکری آنان در برخی زمینهها مانند حکومتداری و تعریفشان از حکومت جمهوری اسلامی و حکومت دینی متفاوت است و بر همین اساس، در زمینه سیاسی هم متفاوت میشوند.
از فرصتی هم که در حال حاضر وجود دارد که تصور میکنند مردم از همه اصولگرایان و اصلاحطلبان به مقدار زیادی بریدند، استفاده میکنند و میگویند ما نه اصلاحطلب و نه اصولگرا هستیم تا رای این قشر از مردم را برای خود کنند.
آقای ایمانی! لیدرهای این طیفهای جدید سابقه تشکیلات سیاسی ندارند، تک رو بوده و در موضع گیریها افراطی هستند، به جای نقد تخریب کرده و گاها پرونده سازی میکنند، این مشی رفتاری برای نظام سیاسی ایران خطرناک نیست؟
اینها یک مرام فکری دارند که هم خودشان را جدا کنند و هم چیزی برای عرضه به طور مستقیم ندارند. اصلاح طلبان در سال ۷۶ به صحنه سیاست آمدند، یک حرف جدید برای گفتن عرضه کردند. اینکه محتوای این حرف چه بود و آثارش چه شد را کاری ندارم، اما یک حرف جدید در عرصه سیاسی مانند مردم سالاری، آزادی خواهی زدند.
این افراد حرف جدیدی برای عرضه ندارند و مجبور هستند که به روشهای دیگر مانند افشاگری، ضدیت با فساد، اتهام زنی به شخصیتهای مختلف و ... روی میآورند تا خودشان را از این طریق در معرض نمایش بگذارند.
چقدر این مسئله به خاطر گپ نسلی بین طیفهای قدیمی و طیفهای جدید است؟
حتما این مسئله زمینه ساز است، اما مطلب اصلی آن و گرانیگاه ماجرا، مسئله اختلاف نظری و فکری است که این افراد با مجموعه اصلی خودشان دارند و از فاصله نسلی و از فضای ضدیت مردم یا بریدن آنان از جناحهای سیاسی استفاده میکنند.